درباره نویسنده:« من سارا هستم. 12 ساله. از وقتی خیلی کوچک بودم یعنی چهار سالگی مینوشتم. من عاشق کتاب خوندن، گوش دادن به موسیقی، نوشتن و تماشای فیلم و تئاتر و در کل غوطهخوردن در دنیای هنر هستم. چند داستان کوتاه و نمایشنامه نوشتهام. در سایتهای انگلیسی فن فیکشن مینویسم. یکی از نمایشنامههایم به نام «کاغذ حرومکنها» در مسابقه نمایشنامهنویسی جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان برگزیده شده است. من به دهه هفتاد، هشتاد و نود آمریکا و هر چه به آن مربوط است حسابی علاقهمندم. مثل فیلمها، موسیقی، استایل و … عاشق داستانها و فیلمهای جنایی و ترسناک هم هستم. از نویسندگان موردعلاقهام میتوان استفان کینگ، فریدامکفادن و آلیس فینی را نام برد. عاشق تکرمانهای مغازهی خودکشی و انجمن شاعران مردهام. از فیلمهای مورد علاقهام هم میتوان به فیلمهای تیم برتون، مجموعه فیلمهای ماورل، حرفهای، تلفن سیاه، آن، اتفاقات عجیب و … اشاره کرد.»
درباره داستان:« مادربزرگ هانا در شیراز در بیمارستان بستری است. هانا به همراه خالهاش برای دیدن او به شیراز میرود. در قطار هانا از کوپهی خودشان بیرون میآید تا از بوفه یک بطری آبمعدنی بخرد، اما کوپه را گم میکند. در ابتدا مساله اصلا مهم به نظر نمیآید، حتما با چند سوال از دیگران مسافران میشود کوپه را پیدا کرد. اما از یک جایی به بعد و کمکم ماجرا هی عجیبتر و پیچیدهتر میشود. مسافران قطار آدمهای معمولی نیستند. آنها انگار از دنیای دیگری آمدهاند و ظاهرا به هیچکدامشان نمیشود اعتماد کرد. حالا هانا با یک عالم چالش روبهروست…»
بچههای عزیز برای شنیدن این رمان به کانال تلگرامی رادیو قصه بافا سر بزنید.
https://t.me/ghesebaf_radio
نظرات کاربران
با درج نظرات خود، ما را در جهت بهبود برگزاری کلاسها همراهی کنید.