درباره نویسنده:« زندگی سیزده سالهی من مثل یک سمفونی از نغمههای کلاسیک و آوای ایرانی قدیمی، در تار و پودی از احساس و نوستالژی به هم تنیده است. آهنگهای خیالانگیزی که مرا به روزهای کودکی بازمیگرداند و در پیچ و خم خاطرات، روح من را به رقص درمیآورند.
علاقهام به ادبیات فارسی و ژانرهای فلسفی، چون شمعی روشن در دل تاریکی، مرا به سوی شناختی عمیقتر از زندگی راهنمایی میکند. صادق هدایت، نویسندهای که آثارش برایم دریچهای به جهانهای تازه باز کرده است، هرچند بسیاری او را سفیر اندوه میدانند، ولی برای من، او روایتگر ابعادی از هستی است که در پس لایههای ظاهری نهفتهاند.
نوشتههایم بسیارند، اما همواره در جستجوی کمال هستم. شاید ماه بعد از آنها بیزار شوم، ولی نوشتن برای من راهی است برای کشف خود و شناخت ناشناختهها.
در نهایت، من آدمی سادهام؛ نه عجیبم و نه پیچیده. من که از طریق هنر و ادبیات، با جهانی پر از رمز و راز و شگفتی آشنا شدهام… »
درباره داستان:«درباره داستان:«در قلب یک شب آرام، نِلا با اضطراب و هراسی بیپایان به خانهی لنور و خالهاش میگریزد. خانوادهاش قصد دارند او را به پای چیزی قربانی کنند. اما چه چیزی؟ در میان سایههای شک و راز، لنور و نلا به همراه سامانتا و تعدادی از بچههای دیگر به سفری مرموز و نابهنگام به مصر میروند، در گریز از خانوادهی نلا که رازهای تاریک در دل دارند.
این سفر، حاصل مرگ بلا، دختر ناتنی خانوادهی هلر است. مرگی که آغازگر سلسلهای از رخدادهای هولناک و کشنده است. در سرزمینی کهن و فراواقعی، جایی که گذشته و حال در هم تنیدهاند، این گروه جوان به دنبال پاسخهایی هستند که گویی در دل تاریخ و افسانهها مدفون شدهاند.
هر قدم از این سفر، پرده از رازهای شوم و خاطرات دلخراش برمیدارد. کشتهها، غمها و ترسها مانند سایهای بیانتها بر آنان سایه میافکنند. این داستان، حکایت دو دختری است که در جستجوی حقیقت و فرار از سرنوشت شوم خود، با دنیایی روبرو میشوند که همزمان ترسناک و رازآلود است.
این داستان، مرثیهای است برای دوران کودکی از دسترفته، عشقی گمشده و شجاعتی که در تاریکی میدرخشد…»
دوست خوبم برای شنیدن این رمان به کانال تلگرام رادیو قصه بافا سر بزن.
https://t.me/ghesebaf_radio
نظرات کاربران
با درج نظرات خود، ما را در جهت بهبود برگزاری کلاسها همراهی کنید.